الان که به گذشته نگاه می کنم ، میبینم که چه تصمیم بدی گرفتم !
از من با این همه هوش و تجربه ، چنین تصمیمی دور از انتظار بود !
این گفتگو ، شاید گفتگوی ذهنی و تکراری خیلی از ما ها و فعالین اقتصادی باشه ؟
تا حالا از خودتون سوال کردید : که چرا من اینچنین تصمیمات غلطی گرفتم ؟
نکته ای که در کتاب “ فقر احمق می کند “ و یا “ کمبود “ به اون اشاره می کنه ، بسیار مهم و قابل توجه و تأمله .
محققین و نویسندگان این کتاب با مطالعه صد ها مورد و انجام صد ها آزمایش ، این نکته کلیدی رو اشاره می کنه که تمرکز بیش از حد بر فقدان یا کمبود یک مسئله میتونه حتی به بهره ی هوشی ما آسیب بزنه و به دلیل شدت توجه به اون نقیصه و تنگنا ، ما از دیگر جوانب مسئله غافل میشیم و در نتیجه تصمیمات ضعیف و غلطی می گیریم !
در این کتاب چند راه کار خوب معرفی شده .
به نظر شما راه حل این مشکل چی میتونه باشه ؟
و چه کار باید کرد تا در این دام نیوفتیم ؟
محسن ربانی
مشاور و مربی کسب و کار